عطرباران

فرقی نمی کند گودال اب باشی یادریایی بی کران...مهم این است که اسمان رادرخودنشان دهی

بهونه

 

 

وقتی دلم بهونه بودنت رومیگیره


باشنیدن هرصدایی اشکم درمیاد


چه برسه توصدام کنی


دلم بهونه میگیره تواغوشت گم بشم


ومن باچشمای خیس خودخواهانه ارزومیکنم


همیشه داشتن روح وجسمتو

 

 

منبع:http://ghaza1eh.mihanblog.com/

 

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:, ساعت 13:56 توسط dina |


مراببر

 

گروه اینترنتی مرداب | www.mordab-group.ir

 

دستم رابگیر...ببربه دوردست هایی که دردسترس هیچ دستی نباشم...!

+ نوشته شده در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, ساعت 12:35 توسط dina |


دلم

 

دلم عشق میخواهد!عشقی جاودان!عشقی بی پایان!عشقی فارغ ازگریه شبانه،بدون هرلحظه تکه تکه شدن دلم وهی بندزدن تکه هایش به هم!دلم اغوش می خواهد!اغوشی گرم واستوارکه مراازگرمای اتش بی نیازسازد!یکی رامیخواهدکه نترساندش!نلرزاندش!کاش میشدفارغ ازهمه ی ترس ها،همه ی مردمان سنگ دل وبی منطق دراغوش اودرژرفای چشمانی روشن به رنگ اسمان عاشقانه هاسرود!دستم سرداست!سردسرد!یخ کرده!حرکت نمیکند!می دانم چه مرگش شده!دستان اوراازمن تمنامی کند!راست می گوید!اخرخودم دیده ام که چقدرمردانه اند!چقدرگرم اند!اصلاشایددردستانش شراب راخفاداده!باوجوداوشراب میخواهم چکار!؟من شراب نابم رایافته ام!کاش ازارم ندهد!کاش بزرگ شود!مردشود!می ترسم بگویم هنوزهم دوستش دارم وبازهم مردنشده باشد!می ترسم!ازاومی ترسم!ازبچگی اش میترسم!کاش زودتربزرگ شود!کاش یکی پیداشودومعنی *ما*رابفهمد!کاش راحتمان گذارند!کاش...!

چیطوربود؟؟؟؟؟؟؟

+ نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, ساعت 14:59 توسط dina |


اسیری

 

متن اهنگ اسیری ازشهرام شکوهی روگذاشتم خیلی دوسش دارم امیدوارم خوشتون بیادقبلابه یکی قولشوداده بودم یادم رفته بودبزارم.توادامه مطلب بخونینش دانلودشم خواستین کنین ضرر نداره


ادامه مطلب
+ نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, ساعت 15:45 توسط dina |


فرشته

تا حالا دقت کردین بعضی وقتا تو آینه به خودتون نگاه میکنین

میبینین چقد خوشگلین،بعد با گوشی که از خودتون عکس میگیرین

میبینید شبیه (...) شدین 

+ نوشته شده در یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, ساعت 17:10 توسط dina |


دست خط وشخصیت!

 

رابطه دست خط شماباشخصیتتون!

تاحدودیش که واسه من درست بود.دیگه شمارونمیدونم.میتونین توادامه مطلب بخونین نظرم فراموشتون نشه


ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:, ساعت 16:20 توسط dina |


مرد (نارنج)

 یه مــــرد واقعی


مردان هم قلب دارن

فقط صدایشان، یواش تر از صدای قلب یک زن است!

مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشانشان گریه میکنند!
شاید ندیده باشی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب
میکنند!
هر وقت زن بودنت را میبینم؛ سینه ام را به جلو میدهم،صدایم را کلفت تر
میکنم
... تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !
مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ..!
نه بخاطر زورِ بازوها

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 23 دی 1391برچسب:, ساعت 15:11 توسط |


محمد(ص)

 

این روزهامیان ومیرن.شایددلمون بگیره گریه کنیم لباس مشکی بپوشیم ولی خدایی چقدایشون روشناختیم؟کاش یه ذره فکریه ذره تامل!

رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گویم.

الهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم

+ نوشته شده در جمعه 22 دی 1391برچسب:, ساعت 15:56 توسط dina |


خدا(مطلب ارسالی ازنارنج)

 

 دانشجویی به استادش گفت:استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:
تا وقتی به خدا پشت کرده باشی هرگز او را نخواهی دید!

+ نوشته شده در سه شنبه 21 دی 1391برچسب:, ساعت 19:4 توسط |


غزل خدا

16 عکس های عاشقانه در زیر باران

چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

 

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.

دکتر شریعتی


مردواقعي(مطلب ارسالی ازنارنج)

دوست دختر 

 

این بار اگر زن زیبایی رو دیدید ، هوس رو زنده به گور
 
کنید و خدا رو شکر کنید واسه خلق این زیبایی .
 
زیر باران اگر دختری رو سوار کردید ، جای
 
شماره به او امنیت بدید .
 
او را به مقصد مورد نظرش برسانید ،
 
نه به مقصد مورد نظرتان .
 
در تاکسی خودتون رو به در بچسبونین ،نه به اون .
 
بذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی رو در کوچه خلوت
 
میبینه ، احساس امنیت کنه نه ترس .
 
بیاید فارغ از جنسیت دختر و پسری ،
 
یکم مرد باشیم .

خیلی ممنون نارنج جان خیلی خوشم اومددستت طلا

+ نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, ساعت 12:13 توسط |


شاهکارهای دودی

خلق شاهکارهای هنری بادود

حتمابقیش روتوادامه مطلب ببینید

حتماحتمانظربدین نظرفراموش نشه ها


ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:شاهکارهای دودی,خلاقیت بادود,عکس بادود,عکس دودی,عکس زیبا,عطرباران, ساعت 9:54 توسط dina |


مرگ من

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبارآلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور

 

بقیش توادامه مطلب.شعرقشنگیه دلم سبک شدخوندمش


ادامه مطلب
+ نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:مرگ من,فروغ فرحزاد,مرگ,شعرمرگ,شعرغمگین,شعر,عطرباران, ساعت 14:12 توسط dina |


موج عاشق

 

 

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

 

من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می‌شود ساحل ندارد

مهدی فرجی

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:موج عاشق,شعر,شعرعاشقانه,عکس طبیعت,عکس عشقی,love,ساحل,عشق دریایی,عکس زیبا,عکس عاشقانه,مهدی فرجی, ساعت 13:24 توسط dina |


بدک نبود

 

سلاااام.چطورین؟خوبین؟منکه عالی بودم توپ بودم بعضیاحالموخراب کردن.درکل هفته نه خوبی بودنه بد.شنبه زبان انگلیسی داشتیم که خوب دادم فقط یه سوال چرت داده بودکه همه توش موندن منم چپکی جواب دادم.2شنبه فیزیک بودکه کلاهمه افتضاح دادن یعنی تومدرسه به هرکی میگی فیزیک جیغ ودادش میره هوا.دست به دعام که تجدیدنشم.امروزم که4شنبس وامتحان زیست دادم الان.عالی بودکلی روحیه گرفتیم.هواهم عالی بودنم نم بارون میومدکلی دلمون شادشدفرداهم که عربی داریم.یه نصفه روزگذاشتن واسه عربی من موندم چیکارکنم اینواخه.معنی کلماتش وقوائدشوبلدمافقط تواعراب وتحلیل صرفی میمونم.گیج میکنم همش قاطی پاتی میشه.حتاجم به دعاهاتون دیگه.خودموواسه عزاگرفتن اماده کردم.فرداعربی شنبه ریاضی2شنبه هندسه!!!3شنبه و4شنبه که جغرافیاوادبیاته که هیچی ایناروحیه میده بازشنبه شیمی داریم خدابه دادم برسه!!!!!دیشب به زورخواب رفتم.حالم ازتختم واتاقم به هم میخوره دیگه.دیروز10ساعت پای زیست بودم مغزم داش منفجرمیشددیگه داشت عوقم میگرف10ساعت تواتاقم روتختم سرم توزیست.شب هرکاری میکردم نمیتونستم برم توش بخوابم.گرمم بودرفتم وسط حیاط خوابیدم مامانم هرچی گف پاشودخترمریض میشی گفتم نمیخوام برواتاق منوخرابش کن نمیتونم برم توش.اخرش به زور رفتم خوابیدم تاصبح انقدخواب بددیدم که صبح مامانم گف پاشودخترداری خواب بدمیبینی هی گریه میکنی.من روانی نشم خوبه!نمیدونم من اینجورم ونمره دل خوش کنی نمیگیرم دیگه اونایی که نمره هاشون خوبه چیکارمیکنن.من تواینش موندم.ولی ازاینابگذریم خدایاشکرت که بارون میاد

+ نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, ساعت 10:20 توسط dina |


ادم برفی


کاشکی آدم برفی بودم

اونوقت....

دل نداشتم و با خیال راحت زندگی می کردم بی مهر بی کینه بی عشق و

بی هزار تا واژه ی قشنگ دیگه

عقل نداشتم و می فهمیدم دنیای دیوونه های همیشه عاقل چه رنگیه

دماغم از جنس هویج بود نارنجیه نارنجی و هیچ وقت وقتی گریه می

کردم قرمزیش راز چشمام رو لو نمی داد

چشمام دو تا دکمه بود شایدم دو تا هسته ی آلبالو خشک دو تا بچه ی

شیطون اونوقت دیگه عینک نداشتم وای نمی دونید زندگی رو بی عینک

دیدن چه لذتی داره هم خوبیهاش قشنگتره و هم زشتیهاش سیاهتر

سفید بودم سفید سفید رنگ مقدس ترین واژه ی خدا رنگ صداقت

اونوقت هم دماغ هویجیم بیشتر خودش و نشون می داد هم شال گردنی

که هنوز عطر دستهای مادر بزرگ رو داشت

لباس نداشتم این همه لباس ریا و خودبینی و غرور از تنم دراومده بود

و من فقط لباس پاکی رو تنم کرده بودم نه مارک لباسم برام شخصیت

می آورد و نه رنگین بودنش از بقیه جدام می کرد

گوش نداشتم تا بدی ها رو بشنوم و زبون نداشتم تا باهاش دل بسوزونم

و فریاد بکشم

آدمها با مهربونی نگام می کردن چون یه بازیچه ی قشنگ بودم که یا

بچه ها توی شادترین لحظه ی زندگیشون من رو متولد کرده بودن یا یه

پدر مهربون بالاخره از سیاهی دود و دم این روزگار جدا شده بود و با

دستهای خستش من رو ساخته بود تا خنده مهمون لبهای دختر یا پسر

کوچولوش بشه

و اینکه.....

مرگ قشنگی داشتم خورشید با عشق به من می تابید و من قطره قطره

قطره با زندگی وداع می کردم و مطمئن بودم بعد از مرگم روزمرگی

آدها شروع می شه و چه خوب که تجربه ی حیاتم روزهای خوش آدمه

بود نه تکرار هر روزشون

اما خدایا شکرت که آدمم چون آدم برفی ها دستی ندارند که حرفاشون

رو وقتی که تنهایی بهشون فشار می یاره یواش روی یه ورق سفید داد

بزنن

مطلب ارسالی ازSADEGH

+ نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:ادم برفی,متن زیبا,زمستان,کاش ادم برفی بودم,عکس ادم برفی, ساعت 19:7 توسط dina |


دلم گرم است

 

ای دریای وسیع

ای کوه بلند

من ایستاده ام

ابی ترازدریا

قائم ترازکوه

مراببینید

من گمشده ام رایافته ام

حس کرده ام

من خدایم رادارم

نه از زوزه ی گرگ میهراسم

نه ازغرش شیر

چشم هایم راشسته ام

جوردیگردیده ام

من کودک نوپای دلم راتاعرش میبرم

اری سهراب

تاشقایق هست زندگی میکنم

اخوان مراببین دیگرسردنیست

گرم شده ام

این روزها

هوای دلم رابس جوانمردانه گرم کرده است...

 

چطوربود؟؟؟؟؟؟؟

 

+ نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:دلم گرم است,شعر,شعرعاشقانه,شعرامیدواری,عکس زیبا,عطرباران, ساعت 13:4 توسط dina |